• وبلاگ : سياست پاك
  • يادداشت : گام سوم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام و خداقوت
    اخوي! من گفتم فيلتر شکن يا vpn براي کساني که در فضاي مجازي مي خواهند از حريم اسلام و انقلاب دفاع کنند ضروري است و البته سايرين هم دفاع کردند, البته من قائلم به اين که فيلتر شکن براي کساني که بر نفس خود امير نيستند اسارت مي آورد و به همين دليل فيلتر کردن برخي سايتها مخصوصا با اين ضعفي که در جبهه ي خودي وجود دارد واجب تر از واجب به نظر مي رسد. البته براي اين که حرمت و تخلف را از جبهه ي ارزشي ها پاک نماييم نياز به مجوز مراجع فقيه و مراجع قانوني است که فکر نمي کنم اين مجوز براي کساني که مي خواهند در قالب شرع و قانون ارزشمدار باشند از نان شب هم واجب تر باشد و اگر هم حساسيتي وجود ندارد که هيچ!
    راستي در مورد آن سوالي را که به صورت شوخي و البته نابجا از سوي مدعوين مطرح کرديد! ما که چنين سوالي حتي به ذهنمان هم نرسيد ولي اگر به شما فشار مالي آمده است ما حاضريم به سهم خود پول غذا و پيامک و تماستان را نقدا تقديم کنيم هم سهم خودمان هم سهم کساني که حاضر به اين کار نيستند.
    از شما مي خواهم اگر ظرفيت خدمتگزار بودن را نداريد دست به اين کار نزنيد, اين توصيه هم به نفع شماست تا انرژي را صرف کاري بي اجر نکنيد و مخدومان را نيز اسير منت و تلخکامي ننماييد.
    راستي شما چرا اينقدر سياه نوشته ايد, شما همه را مورد شماطت قرار داديد, چه کساني که کاره اي بودند چه کساني که کاره اي نبودند, دوست داشتيد کسي که مثل من بايد آخر هفته به شهرستان مي رفت, از بي برنامگي يا سيستم صوتي نامناسب و گوش آزار يا عدم پاسخگويي به سوالات, لذت برده باشم؟! يعني مستمع يا مدعو چون ميهمان ِ نهار است و قرار است نهار بخورد, حقي براي انتقاد ندارد؟! اگر يادتان رفته يادآوري کنم که حقير ِ منتقد, قبل از هر سخني ابتدا تشکر کردم و البته غالب بچه ها همين کار را کردند. دوست من چرا فکر مي کنيد که حتما بايد نوشت! حتي وقتي که عصباني هستيد! فکر مي کنيد در عصبانيت و يا با عصبانيت نوشتن, آن هم اين چنين بي هدف, چه فايده اي براي شما يا سايرين دارد؟!
    مهم اين است که چه بايد کرد؟ به نظر من در قدم اول بايد تکليف دوستاني که وقتي براي کاري که داوطلبانه انتخاب کرده اند, ندارند روشن شود. ثانيا اين محفل همانطوري که به شور جواني نيازدارد, به پختگي نيز نياز دارد و به نظر حقير افرادي در جمع, اين پختگي را مي توانند در اختيار مجمع بگذارند که يکي اش همان آقاي محمدپوري است. ثالثا ما بايد باور داشته باشيم که همه ي ما در خدمت انقلاب و اسلاميم و همسنگران بايد يکديگر را تقويت روحي کنند حتي اگر انتقادي از هم داشته باشند.